کره جنوبی دهمین اقتصاد جهانی را دارد، بیش از 6/1 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی دارد، 580 میلیارد دلار صادرات دارد که بیشتر آن روانه چین و آمریکا میشود، درآمد سرانه بالایی دارد، شاخص توسعه انسانی خیلی بالایی دارد، 14 شرکت آن مانند سامسونگ، هیوندای و ال جی در زمره 500 شرکت برتر جهان هستند و ویژگی مهمی که دارد، وجود دانش فنی برتر و بالای آن است که آینده اقتصاد و جامعه آن را تقریباً تضمین میکند. در زمینه دلایل و چرایی رشد و توسعه این کشور با دکتر سیروس فیضی، استادیار مطالعات منطقهای دانشگاه تهران گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
دلیل رشد چشمگیر کره جنوبی چیست، آیا چون وابسته به آمریکاست، این همه رشد کرده است؟
پس از جنگ کره، به مدت یک دهه، کره جنوبی یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود؛ اما از دهه 1960 رو به رشد نهاد و رفته رفته یکی از اقتصادهای مهم جهان شد. بدون تردید، چند عامل دست به دست هم داده تا کره جنوبی به قدرت مهمی در اقتصاد جهانی بدل شود که عبارتند از: مدیریت کارآمد، نظم اجتماعی، برنامهریزی و دیپلماسی موفق. در دهه 1960، ما شاهد کودتاهای زیادی در جهان هستیم که ژنرالهای نظامی به قدرت میرسند. در بیشتر کشورهایی که نظامیان به قدرت رسیدند، نتیجهای جز عقبماندگی نداشته است؛ اما در چند کشور آمریکای جنوبی و در کره، ما شاهد روی کار آمدن رژیمهای نظامی اقتدارگرایی هستیم که به اصطلاح از آنها به عنوان مصلح یا توسعهگرا یاد میشود. رژیم نظامی کره جنوبی که از 1960 قدرت را به دست گرفت و در بیشتر تاریخ کنونی کره، در قدرت بوده است، شامل مجموعهای از ژنرالها و افسران بود که شناخت بسیار خوبی از توسعه اقتصادی داشتند. «پارک چونگ هی» نخستین ژنرال حاکم بر کره که 16 سال حکومت کرد، کسی بود که به ژاپن رفته بود و سواد کافی برای اداره کره داشت. افسران کره در حقیقت، علیه فساد حاکمان کره قیام کردند.
این رهبر کره جنوبی با چه برنامههایی توانست در رشد اقتصادی کره جنوبی تأثیرگذار باشد؟
پارک با یک برنامهریزی اقتصادی تلاش کرد بازارهای مهمی به دست آورد تا اقتصاد کره رشد کند. برای این منظور، سیاستهایی چون حمایتگرایی، توسعه صادرات و صنعتی شدن در دستور کار قرار گرفتند. دست کم در 25 سال نخست، حکومت نظامی کره باوری به اقتصاد آزاد نداشت و از اقتصاد کره محافظت کرد. حمایتگرایی شدید برای رشد کره از افتخارات نظامیان به شمار میآید. برنامه مالی پارک هم بسیار دقیق بود. سرمایهگذاری مهمی در هر سال در دستور کار قرار گرفت. این سرمایهگذاری به دقت در زمینههای صنعتی و صادراتی انجام میشد و شاید بتوان گفت که هیچ پولی در این دوره هدر نرفت و همه به دقت در اختیار رشد اقتصادی قرار گرفت. علاوه بر برنامهریزی توسعهای، برنامهریزی مالی، کسب دانش فنی هم در دستور کار قرار گرفت. دولت پارک میدانست که اگر دانش فنی برتری در اختیار نباشد، نمیتواند به صنعتی شدن و رشد صادرات دست یابد. از این رو، این موضوع به ویژه از طریق آمریکا و ژاپن با قدرت دنبال شد. پس از دو دهه کار اقتصادی خوب، درآمد کره از یک درآمد فقیرانه به یک درآمد متوسط رشد کرد و در دهه 1980، تولید ناخالص داخلی کره چهار برابر شد. پارک، اخلاق و اندیشهای مانند میجی در ژاپن و امیرکبیر در ایران را داشت. نظامیگری پارک و دیگر افسران همکار او برای گسترش انضباط در کره بسیار مهم بود؛ اما فراتر از این، پارک آدم خیرخواهی بود که خودش را وقف خدمت به کره کرد. وی تا سال 1979 که ترور شد، با دلسوزی، پیشرفت کره را هدایت کرد. رهبری پارک و دیگر افسران کره، مطابق همان نظریه اجماع نخبگان است که در رشد اقتصادی حیاتی است. آنها برای رشد کره اجماع داشتند و با دلسوزی تمام، در این مسیر پیش میرفتند. پارک اثر خیرهکنندهای بر جریان کادرسازی و رهبرسازی برای کره داشت. رهبران بعدی کره مانند کیم دائه جونگ، همگی در مکتب پارک تعلیم دیده بود و در روزهای بعد، کره را در مسیر توسعه اقتصادی راه بردند. کیم هم نقش بسیار مهمی در رشد و توسعه اقتصادی کره داشت.
منضبط بودن مردم کره جنوبی نقش مهمی در توسعه و رشد اقتصادی این کشور داشته و دارد، لطفاً در این زمینه برایمان توضیح دهید.
نظم اجتماعی مردم کره هم بسیار ارزشمند است. نظامیان تلاش کردند بخشی از انضباط را به درون جامعه کره ببرند و آن را منظم کنند. مردم کره در تمام سالهای 1960 به بعد، مردمان سختکوش، فرمانبردار و پرتلاش بودهاند. در حقیقت، این نظم اجتماعی به طور کامل در خدمت توسعه بوده است.
روابط کره جنوبی با دیگر کشورها چه تأثیری در روند رشد و توسعه آن داشته است؟
علاوه بر اینها، روابط خارجی خوب برای کره نقش مهمی داشته است. کره از آغاز به تأثیر از نفوذ کمونیسم، مورد توجه غرب قرار گرفت. در حالی که در آغاز، اندیشه این بود که از طریق کمک به کره، مانع از نفوذ کمونیسم به درون آن شوند، در سالهای بعد، این اندیشه پیش آمد که کره به کشور پیشرفتهای بدل شود تا الگوی رشد و پیشرفت اقتصادی در منطقه شود. از این رو، کمک مالی، سرمایهگذاری خارجی و ارائه دانش فنی پیشرفته به کره در دستور کار قرار گرفت. از دهه 1980، کره به همراه چند کشور دیگر در شرق آسیا و جنوب شرق آسیا، به ببرهای آسیا معروف شدند و تا بحران 1997 آسیای شرقی که کره و بقیه کشورها را به خطر انداخت، کره رشد بالایی نزدیک به 10 درصد را سالیانه در اقتصادش تجربه میکرد. در بحران 1997، کمکهای مالی غرب خیلی به کره کمک کرد تا از ورشستگی نجات یابد، اما پس از آن، کره دوباره با قدرت در اقتصاد جهانی ظاهر شد. در مجموع، روابط خارجی برای کره بسیار مؤثر بوده است. برای نمونه، تا سالها، عمده صادرات کره به آمریکا و سپس به اتحادیه اروپا و ژاپن بود و این حاصل روابط خارجی بسیار سازنده آن بود که در ادبیات توسعه از آن به سیاست خارجی توسعهگرا یاد میکنند.
سرمایهگذاری خارجی چه نقشی در رشد و توسعه کره جنوبی داشته است؟
دانش فنی برتر و جذب بالای سرمایهگذاری خارجی، دو عامل مهم نهایی در رشد اقتصادی هستند. در زمینه دانش فنی، اولاً آمریکا و سپس ژاپن و اتحادیه اروپا کمک فراوانی به کره کردهاند. این دانش فنی برتر را امروزه در بسیاری از صنایع میبینیم؛ برای نمونه سامسونگ اکنون رقیب بسیار مهم اپل است، هیوندای رقابت بسیار مهمی با خودروهای آمریکایی و ژاپنی و اروپایی دارد، ال جی و کیا هم شرکتهای مهم و قابل رقابت کرهاند. کره 14 شرکت در فهرست 500 شرکت برتر دنیا دارد که نقش مهمی در اقتصاد کره و در بخشهای تحقیق و توسعه کره دارند و دانشگاههای صنعتی کره با کمک این شرکتها رشد خیرهکنندهای داشتهاند. سهم سرمایهگذاری خارجی را هم باید در توسعه اقتصادی کره منظور کرد. سرمایهگذاری خارجی به ویژه سرمایهگذاری مستقیم خارجی از دو طریق به رشد اقتصادی کمک میکند که یکی افزایش و تقویت سرمایه داخلی و دیگری انتقال فناوری و دانش فنی، بازاریابی، مهارتهای مدیریتی و نوآوری است. کره تقریباً همیشه جزء 10 کشور برتر در دریافت سرمایهگذاری مستقیم خارجی بوده است. در سال 2018، کره نزدیک به 27 میلیارد دلار میزبانی کرد که در میان کشورهای شرق آسیا، پس از چین، ژاپن و هنگ کنگ، مقام چهارم را دارد. در توسعه کره همه این عوامل مهم بودهاند. اما کشورهای زیادی بودند که موقعیت کره را داشتند و رشد نکردند. از این رو باید به عوامل داخلی کره سهم شایستهای بدهیم. بیتردید، مردم کره از حیث نظم اجتماعی که داشتند مهمند، اما مهمتر از این، نظامیان کره بودند که در فضای سیاسی ناپایدار سالهای 1950 تا 1960، در اندیشه اصلاح و پیشرفت کره به تکاپو افتادند و توسعه اقتصادی را در کره جنوبی هدایت کردند.